محل تبلیغات شما

ظاهرا قرار است در مبارزه با فساد کارهای خوبی صورت پذیرد. با این حال، چشمان نگارنده، که از خوش بین های جامعه امروز محسوب می شود، آب زیادی نخورده و او نیز همانند دکتر احمد توکلی بر اینکه فساد آنقدر گسترده شده که مبارزه با آن"نشدنی" است صحه می گذارد.

قبل از بحث در باره چرایی امکان ناپذیر بودن مبارزه با فساد، بهتر است از یک موضوع ظاهرا غیر مرتبط مایه بگذاریم:

یک سم شناس معروف گفته است که هرگز نمی توانیم ماده ای را مطلقا سمی یا کاملا غیر سمی محسوب کنیم، الا اینکه برایش مقدار در نظر بگیریم.

معنی حرف حساب سم شناس معروف این است که علیرغم اینکه هروئین در دیدگاه عوام "سم" محسوب می شود، مصرف مقدار خیلی خیلی خیلی ناچیز آن خطری ایجاد نمی کند و با وجودی که شکر از دید مردم معمولی ماده غیر سمی به حساب می آید، نمی توان روزی یک کیلو شکر مصرف نموده و خیال خود را تخت اینکه اتفاقی نخواهد افتاد نمود.

در زمینه مبارزه با فساد هم باید اینچنین عمل کرد، یعنی جدا اینکه باید فساد دقیقا تعریف شده و مردم مطلع اینکه به چه چیزی فساد می گویند و به چه چیزی فساد نمی گویند گردند، باید مشخص شود که چه میزان فساد مبارزه کردنی بوده و برای کدام مقدار فساد "ارزش مبارزه ندارد" را باید بر زبان آورد!

آن هایی که سخنان نگارنده را باب میل ندانسته و ضمن اینکه "فساد مشخص است و نیازمند تعریف نیست" می گویند، به "فساد، ریز و درشت ندارد و باید هر قسم فسادی را ریشه کن ساخت" اعتقاد راسخ دارند بد نیست چند تجربه زیر، که احتمالا مشابه آن ها را خودشان هم در چنته دارند اما رو نمی کنند، را کمی دقیقتر مورد توجه قرار دهند:

الف- سوپری محله سرم کلاه گذاشته و جنس تاریخ گذشته نصیبم می کرد. از آنجا که حوصله دعوا مرافعه نداشتم مصمم گشتم برای تادیب او و کاهش تعداد مشتریانش، به سوپری دیگر، که کمی دورتر بود، مراجعه کرده و خریدهای خود را از طریق او صورت دهم.

چندی که گذشت متوجه شدم که درست است سوپری جدید جنس تاریخ گذشته نصیبم نمی سازد، اما قیمت ها را دولا پهنا حساب کرده و مرا به فکر اینکه بهتر است بی خیال او نیز شوم می اندازد.

دردسرتان ندهم! روزی به خود آمدم که متوجه گشتم بی آنکه از میزان کلاهی که روزانه بر سرم می رود کاسته گردد، از خانه دور و دورتر شده و مجبورم نیازهای خود را از فواصلی به مراتب دورتر تامین نمایم.

ب- رانندگان تاکسی عادت داشتند که به بهانه نداشتن پول خرد، پول اضافی از مسافر بگیرند.اوایلی که این بحث پیش آمد" پول خرد ندارم.حلالم کنید" مسافرین را خوشحال کرده و به نتیجه "دست کم می دانند که زیاد می گیرند" می رسانید، اما بعدها که رانندگان ومی ندیدند که با مسافرین گرامی تعارف تکه پاره نمایند اکثر مسافرین به نتیجه "این هم یک کلاه روی بقیه" رسیده و در دل "ما هم یک جای دیگر تلافی می کنیم" گفتند.

نکته مهم قابل توجه این است که مبارزه با فساد یک جورهایی به مبارزه با دریافت یارانه می ماند، یعنی همانطور که آدم ها تا زمانی به مبارزه با یارانه پرداختی روی خوش نشان می دهند که نوبت خودشان نرسیده باشد، مبارزه با فساد نیز زمانی دوست داشتنی مردم است که تنها کله گنده تر از آن ها و از ما بهتران را شامل حال خود نماید. برای درک بهتر این موضوع می توانیم از ماجرایی که زمانی در روسیه تزاری(شوروی سابق) اتفاق افتاده بود، مایه بگذاریم:

بلشویک هایی که می خواستند ریشه روسیه تزاری را بخشکانند به تبلیغات خود اهمیت زیاد داده و در این تبلیغات با نگرشی ویژه، افراد پایین دستی جامعه، که از تزار دل خوشی نداشتند، را رصد می کردند.

در این باره گفته شده که وقتی یکی از بلشویک ها سر از خانه یک زن سالخورده روستایی در می آورد، بازجویی شده و سوال "حرف حساب بلشویک ها چیست؟" را دشت می کند.

بلشویک در جواب می گوید:" مادر من! بلشویک ها می گویند که وقتی کسی دو خانه دارد و یکی خانه ندارد، باید یکی از خانه های دارا را گرفته و آن را تحویل فرد بدون خانه داد"

زن مسن می گوید:" خیلی خوب می گویند، اما دیگر چه؟"

بلشویک می گوید:" وقتی کسی دو اتومبیل دارد و یکی اتومبیل ندارد، باید یکی از اتومبیل های دارا را گرفت و آن را تحویل ندار داد"

زن مسن می گوید:" و دیگر؟"

بلشویک می گوید:" وقتی کسی دو گاو دارد و یکی گاو ندارد باید گاو دارا را گرفته و تحویل ندار داد"

از آنجا که زن مسن در خانه دو گاو داشته عصبانی شده و به بلشویک "اصلا خوشم نیامد. بهتر است همان تزار بر ما حکومت کند" را پیشکش می نماید!

مالکیت چقدر می ارزد؟!

"اقتصاد" و "ازدواج"؟!

وقتی "خودمحور" هستیم!؟

مبارزه ,فساد ,بلشویک ,اینکه ,یک ,ها ,مبارزه با ,می گوید ,شده و ,با فساد ,است که ,تاریخ گذشته نصیبم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کائولموس